• خطبه ها
  • پاسخ به اتهامى ناروا
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

پاسخ به اتهامى ناروا

« 172»

(74) (و من كلام له ( عليه‏السلام  )) لما بلغه اتهام بني أمية له بالمشاركة في دم عثمان‏ أَ وَ لَمْ يَنْهَ بَنِي أُمَيَّةَ عِلْمُهَا بِي عَنْ قَرْفِي أَ وَ مَا وَزَعَ الْجُهَّالَ سَابِقَتِي عَنْ تُهَمَتِي وَ لَمَا وَعَظَهُمُ اللَّهُ بِهِ أَبْلَغُ مِنْ لِسَانِي أَنَا حَجِيجُ الْمَارِقِينَ وَ خَصِيمُ الْمُرْتَابِينَ وَ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ تُعْرَضُ الْأَمْثَالُ وَ بِمَا فِي الصُّدُورِ تُجَازَى الْعِبَادُ.


از سخنان آن حضرت عليه السّلام است هنگامي كه شنيد بنى اميّه او را متّهم نموده‏ اند كه در كشتن عثمان شركت داشته:  (1) آيا آشنائى بنى اميّه به احوال من آنان را از عيب جوئى من باز نداشت (2) آيا سابقه من در اسلام نادانان را از زدن تهمت بمن منع ننمود (بنى اميّه با اينكه يقين دارند نفاق و دوروئى در گفتار و كردار من راه ندارد، براى چه مرا متّهم نموده مى‏ گويند: مباشر قتل عثمان بوده ‏ام، و اگر در ظاهر اقدام نكرده ‏ام در پنهانى مردم را به كشتن او وادار نموده ‏ام، آيا نمى ‏دانند كه من در گفتار و كردار از كسى باك ندارم اگر مائل به كشتن عثمان بودم آنرا پنهان نكرده در ظاهر با كشندگان او همراه مى ‏شدم) (3)

 ص173

و (گفتار من در اين مردم اثر نخواهد نمود، زيرا) آنچه خداوند بر سبيل پند بيان فرموده (در قرآن: س 49 ى 12 يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ، وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً، أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ، وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ يعنى اى كسانيكه بخدا و رسول گرديديد دورى كنيد از بسيارى گمان كه بعض از گمانها گناه است، و كنجكاوى نكنيد و غيبت همديگر را ننمائيد يعنى پشت سر ديگرى سخن نگوييد، آيا هيچيك از شما دوست دارد گوشت مرده برادر و همكيش خود را بخورد نه، از خوردن آن كراهت خواهيد داشت، پس همچنانكه از خوردن گوشت مرده برادر خود كراهت داريد از غيبت او نيز دورى نمائيد، و از خدا بترسيد اگر غيبت كرديد توبه كنيد كه خداوند بسيار آمرزنده گناه و مهربان است. و س 33 ى 58: وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً يعنى كسانيكه مردان و زنان ايمان آورده را مى ‏رنجانند بدون آنكه كارى كرده باشند كه سزاوار رنجانيدن گردند، پس آنها افتراء و دروغ بستن بديگرى و گناه هويدائى را مرتكب شده ‏اند) از زبان (گفتار) من بليغتر و نيكوتر است (و با اين حال اثر نكرد) (4) من با خارج شوندگان از دين احتجاج مي كنم، و با شكّ كنندگان در دين دشمنى مى ‏نمايم، (5) و (از جمله احتجاج و مخاصمه من اينست كه مى ‏گويم) كارهاى مشتبه بحقّ (مانند اينكه مرا شريك در خون عثمان مى‏ دانند) بر قرآن كريم عرضه مي شود (پس با همراه نبودن با كشندگان او و اينكه هيچيك از مباشرين قتل او نگفته كه در اين امر شركت داشته ‏ام، اگر آيه ‏اى از كتاب خدا دلالت دارد كه قاتل عثمان هستم شما بر طبق آن حكم كرده در حقّ من رفتار نمائيد) و بندگان خدا از روى آنچه در سينه ‏ها دارند جزاء داده مي شوند (و چون شما قلبا به آرزوى دست آوردن خلافت و امارت بوده خونخواهى عثمان را بهانه قرار داده براى فريب مردم مرا متّهم نموده ‏ايد، پس در قيامت بكيفر گفتار خود خواهيد رسيد).